روزگار ِ نکبتی شده ؛ آن قدر که آدم دلش میخواهد :
مدام به خــآطره هاش چنگ بیاندازد و آنجاها دنبال چیزی بگردد .
+ احسآس نوشت : وقتی قدمهات تنهاست، مهم نیست مقصد کجاست ،
همینطوری میری و یه جا کم میاری ...
جهنمی بدتر از این نیست که مدام به یاد بیاری خنده ای را که اتفاق نیفتاده !
گاهی اوقات از چیزی یه مدت فاصله میگیری که درست بشه ،
که بهبود پیدا کنه.
اما بعدش میفهمی که ای دل ِ غافل : پرید !!
*:) اندر حوالات ِ احوال ِ مهـــلآ : منو بشناس ، لطفا !
چیزهایی که برای همه بی ارزشه ، منو خوشحال میکنه .
نظرات شما عزیزان: