درست ترش این بود که یکی را داشته باشم ,
نه در کنارم و در روزهایم بلکه درست در جانم .. در رگ هایم ..
در دهانم به وقت خندیدن و صحبت کردن که بوی یاس بدهد
در نگاهم ماهی وار شنا کند
و در کنج ترین گوشه ی دستانم آرام آرام نی لبک بنوازد ..
نظرات شما عزیزان: