آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

چقدر برای همه گفتم ایمآن بیاورید به "میگذرد " 

  چقدر برای همه یواشکی خواندم که " زمین هر شبانه روز یکبار میچرخد " 

چقدر خواندم و خودم و دیگران را دلداری دادم که

"دائما یکسان نماند حال دوران" ، آه اصلا نمیدانید چقدر ..

اما حالا شما بگویید چه کار کنم که تمام حرفهایم را پس بگیرم ؟

که نگذرد ؟ که زمین همینجایی که هست بماند

و دیگر نچرخد که اتفاقا یکسان بماند حال دوران ..

آه ترس لعنتی .. ترس از دست دادن لعنتی ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |