آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

یک روز هم که یادم می آید چند وقت پیش بود و چقدر ناامید بودم

و چقدر دنیا برایم تمام شده بود و چقدر حوصله گرداندن روزهایم را نداشتم

و قرص هایی را مصرف میکردم که عوارض خواب آلودگی داشتند ؛

تمام زندگی ام را بسته بندی کردم و همراه یک نامه کوتاه تحویلش دادم

و قبل از امضا برایش نوشتم : امیدوارم نا امیدم نکنی ، نکرد !

همه چیز را درست جایی گذاشت که باید . شبیه معجزه بود. 

قرار بود برای باران دعا کنم ، همراه خودم چتر را بردم برای همین هم باران شروع کرد به باریدن

وقتی هنوز داشتم دعا میخواندم ..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |