غروبم مرگ رو دوشم طلوعم کن تو میتونی
تمومم سایه می پوشم شروعم کن تو میتونی
شدم خورشید غرق خون میون مغرب دریا
منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا
دلم با هرتپش با هر شکستن داره میفهمه
که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه
تو خوب سوختن رو میشناسی سکوتو از اونم بهتر
من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر
+ من یک روز احسان خواجه امیری را از نزدیک میبینم و به او میگویم برایمان ترانه لحظه را بخواند
بعدش رو به رویش می ایستم و خیلی جدی میگویم که دیگر هیچوقت نخواند*:|
نظرات شما عزیزان: