افسوس
[✔] گاهی اذیت می شوی از این که :
◄شب را تا صبح به خاطر یک نفر بیدار مانده ای !
◄از یاد ِ کارهایی که می شد بکنی و به خاطرش نکردی !
◄ که بهترین خودی را که از خودت سراغ داشتی برایش رو کردی و ،
رو دست خوردی ...
✗ گاهی بدجور دلت برای ِ خودت می سوزد !
اما ، زور که نیست ،
جا نمی شود آب ِ اقیانوس در فنجان ،
و فهم ، در یک نخود !
گرچه با دانستن این هم ، هنوز خونت می جوشد ،
از وسواسی که به خرج می دادی ،
از حرف هایی که هزار بار با خودت مرورشان می کردی ،
بعضی ها گاهی ثابت می کنند که :
خداوند بد شوخی هایی با فهم ِ بعضی بنده هایش کرده!
خیلی هم فرقی نمی کند این بعضی ها چه کسانی باشند ،
عروسک باشند یا آدم !
مهم این است که این بعضی ها وجود دارند .
این دقیقا چیزی است که ناراحتم می کند !
بد است که فریاد بخواهی و لبخند بزنی فقط .
بد است ، خیلی چیزها ، و حال ِ من هم .
+ زیر ِ ذرّه بین نوشت : تاکید می کنم که این نوشته /مخاطب خاص/ دارد .
نظرات شما عزیزان: