آفتابگردان

آچمَـــــــز

ز همه دست کشیدم که تو باشی همه ام +همه هست و هیچ نیست جز او .. tan-dis = تندیس : هست نشان دادن ِ آنچه را که نیست گویند ..

آفتابگردان

به تو مي خندند؟

گل هاي آفتاب گردان؟

نه

بر بركه خيال هاي دور تا كنون

حضور مواج چهره تو بهشتي است

كه تنها كوليان

بر آن آشيان مي سازند

تا خاطره ي تلخ راه هاي سخت شيب گذشته،

شيرين

بر چشمان تو نقش گيرد

لبخند تو دختر

ميزبان خوابي به عمق تمام خيال هاي ناخواسته است

پروانه هاي پنهان در ابرهاي بازدمت

زيبا دختر كولي

گل هاي زمين را به نطفه ي بهشت

بارور مي كنند

و تعجب حضور هزاران فرشته را بر سطح بركه اي

در چشم اسب كولي خواب

طرح مي زنند

پشت دستان تو پرندگان بسيار مرده اند

با بهترين آواز هايشان براي تو

نه،نه

نه

آفتابگردان ها نمي خندند

لبخند مي زنند

گوشواره هاي تو

مرواريد هاي سياه مليله دوزي شده اند

پيشكش ِ بي رويا زندگي كردگان ِساكن ِ دوزخ

به رويايي ترين گوش ها

تورا پلك بر هم زدني كافيست

تا تمام آفتاب گردان ها

تا مسافران ِ خسته ي در خواب بر بركه

چون برگ هاي سرخ با باد

دور و دورتر شوند

نه دختر

نه 

تمام آفتابگردان ها

به تو تنها 

به تو لبخند مي زنند



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در برچسب:, ساعت توسط انگوشت ِ مَن |